الثقلین انّ کثیر من النّاس عن ایتنا لغافلون
| ||
|
ابوبکر بن نوح گوید پدرم نقل کرد دوستی در نهروان داشتم گفت عادت داشتم هر شب آیةالکرسی را میخواندم و بر دکان میدمیدم شبی یادم رفت بخوانم بخانه رفتم وقت خواب یادم آمد آنرا خواندم و به طرف دکان دمیدم فردا دکان را باز کردم دیدم دزدی هر چه در دکان است جمع کرده و مردی آنجا نشسته گفتم کیستی و اینجا چه میکنی؟ گفت داد نزن من چیزی از تو نبرده ام نگاه کن تمام متاع تو موجود است من اینها را بستم هرگاه خواستم ببرم در را نیافتم چون بر زمین نهادم و نشان کردم باز تا خواستم ببرم دیوار شد شب را به این بلا به سر بردم تا اینکه تو در را باز کردی اکنون اگر خواهی مرا عفو کن که من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام. آن مرد گوید دست از تو برداشتم و خدارا شکر کردم.1
1_ختوم و اذکار جلد اول
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: آیة الکرسی، ، [ یک شنبه 6 اسفند 1391
] [ 20:51 ] [ استاد معین زاده ]
[ |
|